loading...

ناهموار

بازدید : 11
جمعه 11 بهمن 1403 زمان : 16:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

ناهموار

از شروع طرحم 6 ماه میگذره؛ توی یه خونه کوچولو با وسیله‌هایی که خودم چیدم زندگی میکنم. پشت یه میز کوچولو نشستم،م است و رو تاقچه اش کتابامو چیدم و مردی که عاشقش بودم و آینده امو باهاش دیده بودم الان توی یه اتاق دیگه خوابیده. الان توی همون آینده هستم. من وقتی چیزی و واقعا بخوام به دستش میارم. خدا منو دوست داره. صدای باد و بارون میاد و لاته‌‌‌ای که برای خودم درست کردم و روش آرت قلب زدم کنارمه. دارم برای زندگیم برنامه ریزی میکنم. قطرات ریز بارون از پنجره میاد و روی دستام میشینه. شمال اومده وسط کویر و قلبم آرومه.

تعداد صفحات : 2

آمار سایت
  • کل مطالب : 21
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 6
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 33
  • بازدید کننده امروز : 33
  • باردید دیروز : 60
  • بازدید کننده دیروز : 61
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 243
  • بازدید ماه : 273
  • بازدید سال : 1084
  • بازدید کلی : 27545
  • کدهای اختصاصی